دينادينا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره
الناالنا، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره
آتناآتنا، تا این لحظه: 6 سال و 2 ماه و 13 روز سن داره

فسقلی های من😍

فرشته نجات من

عزيزك من اين آهنگ وبت رو خيلي دوست دارم ميدوني فكر ميكنم اينبارم از زبون من گفته شده (من چقدر معروفم هي شاعرا برام شعر ميگن !!!) چون امروز اول ربيع الاوله و ماه شاديه اين آهنگم ريتمش غمناكه مجبورم عوضش كنم ولي متنش رو برات ميذارم تا يادمون بمونه وقتي رسيدي كه شكسته بودم از همه آدمها خسته بودم وقتي رسيدي كه نبود اميدي اما تو مثل معجزه رسيدي وقتي رسيدي كه شكسته بودم از همه آدمها خسته بودم بعد يه عالم اشك و بغض و فرياد خدا تورو براي من فرستاد خوب ميدونم جاي تو رو زمين نيست خيليه فرق تو فقط همين نيست آدمهاي قصه هاي گذشته  به كسي مثل تو ميگن فرشته فرشته نجات...
5 بهمن 1390

برف برف برف مياد

شلام عشيشكم كه الان عين يه فرشته ناز خوابيدي بوووووووووس                  امروز صبح زود (يا شايدم نصفه شب !!) يه برف و بوراني شد كه نگو ! من و تو تا سه بيدار بوديم ولي هيچ خبري نبود البته ديشب هواشناسي گفت كه داره يه جبهه برف زا مياد ها؟ ولي فكر نميكرديم به اين زودي برسه ديشبم بابايي يه كوچمولو سرما خورده بود مجبورش كرده بوديم به خاطر شمابره و سرم و آمپول بزنه تا شما مريض نشي عزيزكم بابايي مهربونم با اينكه چيزيش نبود ولي قبول كرد خلاصه صبح كه براي نماز بيدار شديم ديديم واااااااااااااااااي هواي آسمون قرمز قرمزه در تراس رو كه باز كرديم ديديم بععععع...
1 بهمن 1390

سه ماهگي

سه ماهگيت مبارك باشه مامانم....... دينا جان تا اين لحظه3 ماه و 0 روز و 6 ساعت و 32 دقيقه و 0 ثانيه سن دارد شب سه ماهگيت برات خونه مامانجون جشن گرفتيم بابايي هم قبل از بريدن كيك خودشو ازكربلا بهمون رسوند تا جاش خالي نباشه ... .... .... . . . عكسها ادامه مطلب برعكس اونشب خيلي خيلي بداخلاق بودي نشد دوتا عكس درست حسابي بندازيم ... اون گوشه سمت چپ هم عكسيه كه فيلمبردار تولدت توي بيمارستان گرفته(فيلم لحظه تولدت رو هم ديديم عجب وحشتناكه تو مايه هاي فيلمهاي اره است!!) ...
28 دی 1390

اين روزها(ويرايش شده+عكس)

سلام عسيس مامان سلام شيجل مامان شلام اشنگه مامان                    قربونت برم كه روز به روز خوردني تر ميشي الهي من فداي خوشگليات بشم .... چندين و چند روزه كه ميخوام بيام برات بنويسم ولي واقعا واقعا وقت نميكنم آخه چند واحد از اين ليسانسه طلسم شده مونده و دارم پاسشون ميكنم سه شنبه 27 دي هم آخريش هست و ايشالله به اميد خدا ديگه تموم ميشه ميره پي كارش ! اين پست همينطور ثبت موقت مونده بود تا بلاخره امروز وقت كردم بيام كاملش كنم پس: اين روزها قشنگترين آهنگ زندگي توي خونمون پخش ميشه و اونم صداي دلنشين و نازكه توئه جيجيلي من همش داري ادا...
28 دی 1390

تاخيري!!!

عسيسكم خوشگلكم فدات بشم من الان عين يه فرشته ناز تو بغلم خوابيدي و گرماي تنت حسابي بهم آرامش ميده (دارم يه دستي ميتايپم ها؟ ) داشتم به عكسهاي قديميت نگاه ميكردم يه دفعه چشمم به عكسهاي سيسمونيت افتاد !!! شرمنده يادم رفته كه بذارمشون تو وبلاگت !! اما عيب نداره ماهي رو هروقت ازآب بگيري تازه است! البته الان اتاقت كلي عوض شده ها؟ اين عكسها رو وقتي گرفتم كه هنوز تو دل ماماني بودي كوچمولوئه من ! دستم خيلي لرزيده واسه همين عكسها كيفيتش خوب نيست ولي يادمه واسه همينم كلي زحمت كشيدمو خسته شدم!! حالا هروقت وقت كنم از تغييراتش عكس با كيفيت برات ميندازم (انگار مه اومده!!!!!)   .     ...
12 دی 1390

هلاكم كردي!!

سلام عزيزترينم قربون اون صورت گرد و كوچمولوت برم من الهي .....                          امروز هفتاد و دومين روزيه كه باهميم قربونت برم ديروز روز خوبي بود از صبح كه بيدار شدي بسيار بسيار سرحال تشريف داشتيد و همش ميخواستي كه باهات حرف بزنم و بازي كنم منم كه از خدا خواسته هيچ كاري نكردم جز بازي با جنابعالي. ....بعد از ظهر هم ميخواستم بخوابونمت بلكه يه كوچولو به كارام برسم كه شما نامردي نكردي و بازم نخوابيدي !!! شب كه بابايي اومد كلي باهات بازي كرد بلكه خسته بشي اما شما سرحالتر هم ميشدي خلاصه ساعت 12 با كلي سلام و...
8 دی 1390

مهموناي جديد

سلام عزيز من قربونت برم من................... ديشب فهميديم كه وبلاگت مهموناي جديد و عزيزي پيدا كرده اومديم از همينجا بهشون سلام بگيم پس: سلام عمو حسين زن عمو ناهيد عاطفه عطيه علي اصغر ... . خوش اومديد صفا آورديد اينم يه عكس از ديناي بسته بندي شده!!!تقديم به شما ...
3 دی 1390

يلدا

سلام قشنگ من ....ميوه دلم..... نور ديده ام امشب اولين يلداي توست اولين يلدايي كه تو تك ستاره آسمون كنار منو بابا ميدرخشي و چقدر امسال شب ما پرنور خواهد بود جيگرك من قند عسلم نميدوني كه چقدر خوشحالم كه تو كنارمي.... زندگي ام از روال عادي اش خارج شده و اصلا وقت ندارم كه به هيچ كاري برسم چه به كارهاي خودم چه كارهاي خونه اما همه اينها در مقابل داشتن تو هيچه بدون كه خيلي دوستت دارم چه باشم و چه نباشم تا ابد نگاه من همراهت خواهد بود امشب يه كم رمانتيكه منم حس و حالم رمانتيك شده !! الان غروبه و موقع اذان و خورشيد آسمون پاييز باهامون خداحافظي كرده ولي تو الان عين يه خورشيد كوچولو و معصوم راحت خوابيدي... بابايي هم خوابه منم داشتم يواش يواش كا...
30 آذر 1390