دينادينا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره
الناالنا، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره
آتناآتنا، تا این لحظه: 6 سال و 2 ماه و 13 روز سن داره

فسقلی های من😍

هفتگانه!

1390/4/30 17:05
نویسنده : مامانی
367 بازدید
اشتراک گذاری

با سلام در اين پست قصد داريم اتفاقات اين سه هفته گذشته را به سمع و نظر شما برسانيم!!!niniweblog.com

 1. امتحاناتمونو داديم و خِلاص!!!niniweblog.com!!! هيچكدومم نيوفتادم خدارو صدهزار مرتبه شكرniniweblog.com

2.رفتيم دكتر تا صداي قلب شما رو بشنويم بابايي هم اومد تو...ولي مامانجون تو اينقده شيطوني كردي آبرومونو بردي!!!niniweblog.com مادرم خانم دكتر كه كاريت نداشت اينقدر از دستش فرار ميكردي فقط ميخواست صداي قلبتو نشون ما بده اما تو همش وول ميخوردي و نميذاشتي بنده خدا كارشو بكنه ....قربون اون شيطون بودنت بشم منniniweblog.com من و بابايي كلي ذوق كرديم وقتي صداي قلبتو شنيديم عزيزمniniweblog.com ميدوني صداي قلبت درست شبيه صداي قلب داداشي ات بود وااااااي كه چقدر دلم براش تنگ شدهniniweblog.com

3. دكتر براي اينكه مطمئن بشيم اينبار ديگه مسموميت حاملگي نگرفتيم يه آزمايش ادرار 24 ساعته داد و يه آزمايش قند هم داد .....ولي آزمايش ادراره تهوع انگيز ترين آزمايشي بود كه داده بودم!!!!niniweblog.com ولي من بخاطر تو همه كار ميكنم عزيزكمniniweblog.comحالا هم بايد هفته ديگه برم ببينم جوابش چطور بوده اونطور كه خودم خوندم خدارو شكر چيزي نبوده ولي خب بايد دكتر بگه تا خيالم راحت بشه!

4.عمه جون آخري خودم برام آش پخته بودniniweblog.comماهم رفتيم خودش بود و دختر و عروساش و مادربزرگم و من و مامانم! ولي خيلي بهمون خوش گذشت هم آشش خيلي خوشمزه شده بود هم شله زردش دستش درد نكنهniniweblog.com

5.ديگه جونم برات بگه كه چندتا مهموني دعوت بوديم ولي چون من خونه مامانجون بودم و لباس نياورده بودم كلي اعصابم خورد شد چون اصلا نميتونستم تيپ بزنم با اين دماغ گنده هم كه جنابعالي برام درست كردي ديگه قيافم حسابي بهم ريخته!!!niniweblog.com 

خب ديگه چيزي يادم نمياد فعلا همينا رو داشته باش تا بعد قربون تك تك سلولهات برم منniniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

بهار
30 تیر 90 19:05
سلام نگار جون خوبی عزیزم نی نی نازت خوبه انشاءالله این چند ماه باقی مونده رو به سلامتی بگذرونی و نی نی تو در آغوش بگیری دلم می خواد بیای کلوپ و باهم بحرفیم راستی نی نی هام پسرن - سرکلاژ کردم و الانم استراحت مطلقم می بوسمت بای


سلام خانمي خوبي؟ ايشالله كه شما هم پسراي نازت رو به سلامتي بدنيا بياري خيلي دلم تنگ شده چشم ميام كلوپ
مامان ابوالفضل
1 مرداد 90 14:46
سلام
هفته ی پرکاری داشتی ها
این چند ماه هم به سلامتی بگذرونی


قربون شما مرسي
مامان تربچه
2 مرداد 90 9:25
انشاالله که همه چیز خوب و راحت سپری میشه