تغييرات ناگهاني!!!!!!
سيـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام به جيجل مامان!!!
شيطون مامان حالت چطوره؟؟؟ الان كه دارم مينويسم همش داري وول ميخوري و لگد ميزني اينقدر هم محكم ميزني كه از روي لباسم هم معلومه!!!!! الهي قربونت بشم من
خب يادم رفت دليل تاخير طولاني ام رو بگم....جونم برات بگه مادر حدود يكماه پيش ما تصميم گرفتيم يه سروساموني به خونمون بديم آخه هفت ساله اينجاييم و ديگه خونه حسابي تعميرات لازم داشت تازه جامم تنگ بود اتاق شما كه شده بود انباري!!!!!....يكي از اخلاقهاي خوب بابايت اينه كه اگه يه تصميمي بگيريم زياد منو معطل نميذاره و فورا اجراش ميكنه اين بود كه خيلي خيلي ناگهاني و سريع ما اسبابامونو جمع كرديمو يكسري اش رو گذاشتيم اتاق شما چون اتاق شما كاري نداشت و آماده بود و يكسري اش رو هم برديم خونه مامانجون، خودمونم رفتيم اونجافكر ميكرديم يك هفته اي كارمون تموم ميشه كه چون هي كار بهش اضافه ميكرديم يه خورده طول كشيد و شد سه هفته!!! عوضش خونمون نوئه نو شد!ايـــــــــــــــــــــــنقده باحال شده كه نگو تازه يه كمد ديواري هم به اتاقمون اضافه كرديم كه كلي جام باز شد يكي هم توي تراس گذاشتيم واااااااي چقدر خوبه آدم جا زياد كنه ها خونه حســــــــــــــــــــــــــابي مرتب شده از اون بازار شامي در اومده!!!!
رنگ ديوارهارو هم بين زرد و پرتغالي روشن كرديم خيلي خوشرنگ شده به به به به خيلي دوستش دارم اينقده خونه روشن شـــــــــــــده!ديگه حسابي براي ورود شما آماده است عزيزم فقط عجله نكن ماماني باشه؟ به موقع بيا خوشگلك من....
راستي هنوز سونو نرفتم و نميدونم چي هستي البته با اين شيطونيهايي كه ميكني اگه پسمل باشي كه خب طبيعيه ولي اگه دخمل باشي واااااي از اون دخمل شيطونا ميشي ها؟ عين كوچيكياي خودم!!!!دوستت دارم جيگر من ميبوسمت هزارتا..............