اولين ماهگرد
سلام عزيزك مامان وروجك من كه همش دلت ميخواد يكي بغلت كنه و راه ببرتت!!
آخه ماماني دخمل هم اينقده شيطون!؟ ماشالله ديگه حسابي سر ميگيري و با اون نگاه كنجكاوت همه جا رو خوب چشم ميندازي اگر هم يه منظره رو مدت زيادي ببيني خسته ميشي و جيغ ميزني تا ببريمت يه منظره جديد و باحال!!
حالا ديگه وقتي دمر روي شونه ام گذاشتمت دستات رو حائل ميكني و خودت رو ميدي عقب تا صورتمو ببيني... اي جيييييييييييييييييييييييييييييگر مامان
راستي دوروزه كه دستت رو پيدا كردي الهي مامان فدات بشه همش با تعجب بهش نگاه ميكني!!
حالا بعدا بايد عكسش رو شكار كنم برات بذارم
سه روز هم هست كه ديگه لبخندهاي هپروتي تحويل ما نميدي!! هههه
وقتي بابايي باهات حرف ميزنه و قربون صدقه ات ميره لبخند معني دار براش ميزني تا اونم دلش غششششششش بره و همش دلش بخواد قورتت بده
پنج شنبه اولين ماهگردت بود عزيزكم قربونت برم من
رفتيم خونه مامانجون و باباجون و داييجون كه از سركار اومدن برات گل رز خوشگل خريده بودن
اينم عكساش
اينم كارت باباجون كه زحمت كشيده بودن خودشون برات با عشق نوشته بودن
اينم كارت دايي جون
بابايي هم برات يه كيك خيلي خوشگل و خوشمزه خريد ولي چون خيلي خيلي هول بود كيك رو بريد قبل از اينكه عكس بگيريم و لباس تن شما بكنيم اين شد كه از كيك بريده شده عكس گرفتيم و چون ديگه شما لالا كرده بودي از خير لباس شماهم گذشتيم!!
اينم عكس شما قبل از اومدن بابا اينا!