دیدار نزدیک است....
سلام جیگر طلای مامان فدات بشم من بوووووووووس
یه هفته دیگه هم کم شد و ما بلاخره وارد ٣٦ هفتگی شدیم....وای که اصلا باورم نمیشهاز این زاویه که نگاه میکنی خیلی زود زود داره میگذره ولی وقتی به سختی ها و سنگین شدنها و بدخوابی ها نگاه میکنی راستش خیلی هم دیر میگذره!!ولی همه اینها رو من تحمل میکنم بخاطر گل وجود تو نازنینم..
خب باید یه سری اتفاقات هفته گذشته رو بنویسیم:
١. دوشنبه اون هفته یعنی ٤ مهر رفتیم سونوی صفرا باید ناشتا میبودم حدود ٦ ساعت ولی من بخاطر محکم کاری ١٠ ساعت ناشتا بودم! اون روز صبح زود که از خواب بیدار شدم حس کردم یه کمی خیس شدم اهمیتی ندادمولی بعد از گذشت یکی دو ساعت حس میکردم نه تنها خوب نشد بلکه داره بیشتر هم میشه!! دیگه ترس اومد سراغم...نکنه کیسه آبم سوراخ شده باشه!؟ ترسون و لرزون رفتیم سونو حالا مگه نوبتم میشد..بعد از یکساعت که رفتم تو به خانم دکتر گفتم که این مشکل برام پیش اومده اونم یه سونو از شما کرد و گفت الان که مایع دورش نرماله اما اگه تا شب خیس میشدی برو پیش دکترت...ولی خب خدارو شکر تا ظهر بند اومد!! بعدا هم که به دکتر گفتم گفت مهم نبوده وقتی پا به ماه میشی همچین چیزی ممکنه پیش بیاد..
٢. جواب سونوی صفرا هم خوب بود خداروشکر هییییییچ مشکلی نداشتمبه قول مامانجون از صدقه سر شما بنده یه چک آپ کامل شدم!
٣.چهارشنبه هم رفتیم دکتر هم جواب آز ادرار رو بردیم و هم سونو که هردو هم خوب بود و خانم دکتر بعد از اینکه شما رو از روی شکمم معاینه کرد گفت آفرین معلومه که خوب به خودت رسیدی نی نی خیلی خوب رشد کرده و وضع خودت هم خیلی خوبهو حالا که همه چیز رو براهه حیفه زود نی نی رو در بیاریم صبر میکنیم ٣٩ هفتگی!!!! ولی من دادم به هوا رفت که خانم دکتر یه رحمی بکن من حداکثر بتونم تا ٣٨ هفتگی دووم بیارم دیگه طاقت ندارم..... شاید دفعه دیگه بتونم راضیش کنم که بین این دو هفته زایمان کنم حالا تا خدا چی بخواد...
خب دیگه ميدوني ماماني چقدر ديگه مونده تا قدمهاي نازت رو بذاري روي چشمهاي ما؟؟؟ فقط ٢هفته ديگه.... لي لي لي لي لي لي لي
هرروز كه ميگذره بابايي از من ميپرسه چند روز ديگه مونده؟ديگه واقعا حساب ساعتهاش رو هم داريم دلمون برات يه ريزه شده مامانم
هفته 36 بارداري
کودک شما چگونه تغییر می کند؟
وزن كودك شما هر روز زياد مي شود، تقريبا روزي 30 گرم. وزن او حدود 2700 گرم است و حدود 48.2 سانتي متر طول دارد. موهاي كرك مانند او و همين طور ورنيكس (ماده نسبتا چربي كه بدن او را پوشانده بود و از پوست او در برابر مايع آمنيوتيك محافظت مي كرد) در حال ناپديد شدن هستند. كودك شما همه اين مواد را به همراه ديگر ترشحاتي كه به درون مايع آمنيوتيك مي ريزند، مي بلعد و اين مواد تا زمان تولد در شكم او باقي خواهند ماند. اين مخلوط سياهرنگ كه مكونيوم ناميده مي شود، اولين مدفوع كودك شما را تشكيل خواهد داد.
در انتهاي اين هفته كودك شما كامل شده است. به كودكاني كه در بين هفته هاي سي و هفتم و چهل و دوم به دنيا بيايند كامل مي گويند، به آنها كه قبل از 37 هفته بدنيا مي آيند نارس و بعد از 42 هفته ديررس مي گويند. سر اكثر كودكان در اين مرحله به طرف پايين قرار گرفته است كه براي يك زايمان راحت مناسبتر است. در صورتي كه وضعيت كودك شما به اين شكل نباشد پزشك يا ماما از شما خواهد خواست كه در هفته آينده براي تغيير وضعيت قرار گرفتن كودك در رحم برنامه ريزي كنيد، برخي تمرينات ورزشي به اين چرخش كمك خواهند كرد. بندرت پيش مي آيد كه پزشك يا ماما سعي كنند كه با انجام حركات آرام و نرم از روي شكم وضعيت قرار گرفتن كودك در رحم را تغيير داده و سر او را به طرف پايين برگردانند.
شما چگونه تغییر می کنید؟
با رشد كودك شما و تنگ شدن فضاي اندامهاي داخلي ممكن است كمتر از چند هفته پيش احساس گرسنگي كنيد. در اين مرحله استفاده از غذاهاي سبكتر در دفعات بيشتر مناسب خواهد بود. با پايين تر رفتن كودك شما و نزديك شدن او به لگن ممكن است سوزش معده از بين رفته و تنفس هم برايتان راحت تر شود. در صورتي كه اين اولين حاملگي شما باشد احتمال پايين تر رفتن كودك و نزديك شدن او به لگن پيش از زمان زايمان بيشتر است. با اين حال در صورتي كه اين اتفاق بيفتد شما فشار بيشتري بر قسمت پاييني شكم خود احساس خواهيد كرد كه در نتيجه راه رفتن و پياده روي برايتان سخت و آزاردهنده خواهد شد. برخي خانمها مي گويند كه در اين حالت احساس مي كنند يك توپ بولينگ را بين پاهاي خود حمل مي كنند و نزديك است اين توپ بيرون بيفتد. البته نگران نباشيد او بيرون نمي افتد!
ولي واقعا نگه داشتن اين توپ سنگين خيـــــــلي كار سختيه!