هزار حرف نگفته ...!!
پیرشدم سر بد خوابی هات!
سلام عسلک بدخواب و هارد چایلد من! واقعا نمیدونم باید چیکار کنم الان بیشتر از یکساله که کمبود خواب دارم هلاکم کردی هرچی بزرگتر شدی بدتر شدی دیگه واقعا واقعا کم آوردم الان دوهفته از ده ماهگیت میگذره هنوز وقت نمیکنم بیام بنویسم.......شبها که بعد از یک الی دو ساعت سروکله زدن با جنابعالی تا بلکه محبت کنید و بخوابید و بعد از جیغهای بنفش شما تو سرم وقتی که خوابت سنگین میشه تازه باید برم به کارهای خونمون برسم از دستمال کشی تا ظرف شستن و حتی ناهار فردا رو درست کردن چون وقتی بیداری اجازه نمیدی من پام رو تو آشپزخونه بذارم!!! یا اصلا برای ثانیه ای از کنارت بلند شم!! برای همین شبها کارم طولمیکشه و گاهی تا طلوع آفتاب بیدارم و م...
نویسنده :
مامانی
4:08
سفر شمال
اولين شب هاي قدر تو
آن سي ساعت لعنتي!
نه ماهگي ات مبارك
مامان حواس پرت!!
پيشرفت در كارها
مورچه
يه مورچه رو براي اولين بار از نزديك ديدي برات خيلي عجيبه كه چيزه به اين فسقلي داره راه ميره با همون انگشت اشاره كه تازگي بلد شدي ازش استفاده كني ميخواي كه بذاري روش اما اون از تو فرزتره هرچي سعي ميكني نميشه آخرش همينطور نشسته خم ميشي تا با دهنت بخوريش!!!! -------------------------------------------------- مونا جون(ميترا) من نميتونم بيام تو وبلاگت كامنت بذارم خيلي وقته مشكل پيدا كردم عكس پسملي رو هم نميتونم ببينم گفتم از همينجا بهت تبريك بگم نگي چه دوست بي وفايي ...راستي عكس پسملي رو از يه جا ديگه هم آپلود كن بذار بلكه بتونم ببينمش ...
نویسنده :
مامانی
4:50